آگــــره بــید و طلور

آگــــره بــید و طلور
 
آگره بید و طلور.ایل بزرگ پیرانی دهلران و آبدانان
Design by : NazTarin


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 13
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 13
بازدید ماه : 386
بازدید کل : 21944
تعداد مطالب : 114
تعداد نظرات : 88
تعداد آنلاین : 1



 تماس با ما

نیک است بدانیم که قومیت یک ذات دارد و یک سایه. یک صورت دارد و یک معنا. در گذشته ذاتش محبت و لطف به دیگران بود. مهمانوازی و انسان دوستی بود. گستراندن خوان بی‌حد و مرز بر مه‌مان بود. وجود مصلحان محلی،  رسومات محلی و جشن‌های زیبا، طبیبان محلی زبردست، باورهای عامیانه، ضرب المثل‌های نیکو، اشعار و یاریارهای معنادار و معنابخش، ذات‌های دیگری از این هویت بوده‌اند که ما را نسبت به بازسازی هویتی که اینبار توام با معرفت بیشتری باشد امیدوار‌تر می‌سازد. این‌ها همه الطافِ «ذات و معنای» قومیت گرایی در بین مردم دامدار و سیاه چادر نشین  ایلمان بوده است. میوه‌های شیرینی که درخت هویت و البته معرفت ما را در طی تاریخ فربه کرده بود. بسیاری از این خصوصیات نیکو که به صورت ژنتیکی بین نسل‌ها انتقال می‌یافتند امروز تحت تاثیر تهاجم فرهنگی و شَبَه مدرنیته رنگ و رو پریده شده‌اند و سایه‌هایی پدید آورده‌اند که نه تنها دلربا نیستند بل دل آزارند. سایه‌هایی که رفتارهای روزمره ما در جامعه به حساب می‌آیند و ساحت فکری ایلمان را عقیم کرده است. اکنون ارزش‌های نیکوی قومیتی، ماهیت و معنای خود را از دست داده و نسل امروز بین ارزش‌های سنتی و مدرن به دام افتاده‌اند و به بلاتکلیفی محض مبتلا شده‌اند.  بیایید قبول کنیم این واقعیت را که اکثر جمعیت  ما خاصیت‌های مطلوبی را که برشمرده‌ایم دیگر دارا نیستند. . ما «ذات» و «معنای» قومیت را به بهای ناچیزی به «سایه» و «صورت» مدرنیته فروخته‌ایم. محصول این فرایند تولید یک نوع از قومیت است که هویت‌اش رنگ پریده و معرفت‌اش زدوده شده است.داستان نسل  های امروزین  ایل و طایفه ما که در این جغرافیا زیست می‌کنند و ارزش‌های نیکوی عصر سنت و دوران سیاه چادر نشینی بزرگانمان  را به گوش شنیده‌اند و از طرفی محصولات ظاهری مدرنیته را به چشم دیده‌اند، شبیه به داستان عاشقی است که دوست دارد هم دستی به زلف یار  داشته باشد و هم دستی به جام می.حسین پناهی چه قشنگ گفت:ما فرزاندان این قرن کافریم...آری! قرن ما سلامت نفسش را از دست داده و مردم ما در نوسان بین سنت و مدرنیته به سر می‌برند.ه می‌توانند مدرنیته را از سر تا پای بپذیرند و نه می‌توانند طایفه‌شان را در این قرن کافر، که محصول مانیفست‌ها و تزهای سیاه و خاکستری نیچه و بکت هست، به باد فراموشی بسپاردبه همین دلیل و دلایل فراوان‌تر می‌طلبد فعالین فرهنگی به فرآیند «معرفت بخشی  حفظ سنت ها  زبان، و هویت سازی به ایل بزرگامن و طایفه مان به چشم یک پروژه نگاه کنند...باید این مطلب را هم در نظر داشت و بر این اندیشه صحه نهاد که قومیت گرایی در دنیای امروزین یک واقعیت و یک حقیقت غیرقابل حذف است.حتی در کشورهای مدرن امروزی چون ترکیه، ترک و غیر ترک وجود دارد. کشورهای عربی از قضا شبیه به افغانستان و ایران طایفه طایفه‌اند. در آن سوی این قاره، در آفریقا، نلسون ماندلا فردی بود که جهانی می‌اندیشید و در جهت رفع تبعیض بین انسان‌ها تلاش فراوانی کرد. علی رغم اندیشه جهانی‌اش نهایتا جسمش را در میان قبرستان طایفه تامبو به خاک می‌سپارند.دفن یک چهره جهانی در قبرستان یک طایفه بومی، یک پیام بیشتر ندارد و آن این است که قومیت حذف ناشدنی است.هویتی که در آن زبان کوردی و لکی  زنده است ولی ارزش‌های جهانی و انسانی با لهجه کوردی و لکی خودمان  سر داده می‌شود…



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب


نوشته شده در تاريخ جمعه 12 آذر 1395برچسب:, توسط علی پورمند